تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
نقدی بر اشعار شاملو

آیا شریک جنسی شما از سایز و قدرت جنسی شما راضی است؟

با پرفروشترین داروی طبیعی دنیا برای حل مشکلات جنسی مردان شما بیش از تصورتان بدست خواهید آورد...

نقدی بر اشعار شاملو

10-19493[1].jpg

۲۱ آذرماه، مصادف است با سالروز تولد زنده یاد احمد شاملو؛ یکی از اثرگذارترین شاعران شعر فارسی در دوران معاصر. طبیعی است که درمورد چنین شخصیتی گفت وگوها و مطالب متعددی با غرض یا بی غرض نوشته و منتشر شده باشد اما بررسی ماندگاری و تاثیرگذاری آثار این شاعر نامدار، به راستی زوایای مختلفی را در برمی گیرد. از این رو با محمد بقایی ماکان(نویسنده، مترجم و پژوهشگر نام آشنا) وارد صحبت شدیم تا به بیان راز این تمایز و تفاوت در وجود و آثار شاعری به نام شاملو درحد گفت وگویی کوتاه، بپردازد. حائز اهمیت است که ایشان پیش از این تحقیقات و مطالعات خود را بر آثار احمد شاملو، در قالب کتابی تحت عنوان شاملو و عالم معنا و بخش هایی از «فردوسی تا شاملو» درج و در معرض انتشار گذاشته است.

از نگاه بقایی؛ احمد شاملو به دلیل مبتکر بودنش است که مورد توجه و علاقه مخاطبان قرار گرفته. همچنین معتقد است وجوه مختلفی در آثار این شاعر فقید وجود دارد که متاسفانه از نظر منتقدان و محققان مغفول واقع شده؛ آنچنانکه با درنظر گرفتن این مباحث، شاملو را می توان در سطح اندیشمندان و متفکران جهان قرار داد و به قیاس کشید. بقایی می گوید: وقتی در چنان زمانی چهره ای مانند شاملو سربرمی آورد، مانند ابری ست که بر تشنه در کویری می بارد. در ادامه متن این گفت و گو را خواهید خواند:


به عنوان اولین سوال؛ بفرمایید چه ویژگی هایی می تواند شخصی را در یک دوره به لحاظ علمی و اجتماعی تا حد احمد شاملو مطرح و ماندگار کند؟


هر شاعر و نویسنده یا متفکری که در جهان معروفیتی بیشتر از دیگران پیدا می کند، به این دلیل است که حرف تازه ای برای مخاطبان خود دارد. این ویِژگی را برای مثال در شاعران بزرگ زبان فارسی می یابیم؛ مثل سنایی که اول بار اندیشه های عرفانی را وارد شعر می کند، بعد از آن در عطار که از منِ آدمی به زیباترین وجه سخن می گوید و سپس حافظ که ظرایف انسانی را به بهترین شکل بیان کرده؛ تا می رسیم به چهره ای به نام احمد شاملو که امروز در شعر فارسی شخصیتی کاملا برجسته و نامدار است. آنچنانکه نه تنها آوازه ای همه گیر در ایران دارد بلکه به عنوان شاعری معتبر، معروفیتی جهانی نزد اهل شعر و روشنفکران جهان پیدا کرده است و از این حیث بسیار درخور توجه است.اعتبار شاملو در واقع به دلیل اندیشه های تازه ای است که در شعر او می یابیم؛ به این معنا که آنچه در آثار او مطرح شده، پیشتر به این صورت به وسیله شاعران و اندیشمندان بیان نشده بود و همین تازگی است که او را محبوب قلوب کرده است.مهدی اخوان ثالث سخن در خور توجهی از این بابت دارد که چرا وقتی کسی با همه سخنوری و احاطه ای که به واژگان یک زبان دارد،مورد توجه مخاطبان خود یا جامعه خود قرار نمی گیرد؟ پاسخش این است که مطالب و افکار او در طریق تقلید است؛ نه در راه ابداع و ابتکار. سپس می افزاید آنکه اول بار دهان معشوق را به غنچه تشبیه کرد، مبتکر است و بعد از آن هرکه از این تشبیه استفاده کرده، مقلد است. بنابراین میان مبتکر و مقلد فرق فراوانی وجود دارد و همین تفاوت است که اهالی ادب را به شاعر یا نویسنده ای جذب یا دفع می کند. به قول مولانا: از محقق تا مقلد فرق هاست/ کان چو داود است، این همچون صداست. بنابراین مقبولیت شاملو را باید از چنین منظری نگریست.


شما همواره به جریان روشنفکری در تاریخ معاصر کشورمان انتقاد داشته اید. شاملو در این میانه چه جایگاهی دارد؟


در اینجا باید به جریان روشنفکری ایران نگاه مختصری داشته باشیم. می دانید که روشنفکران ما تا حد زیادی درخور انتقاد هستند که پرداختن به این قضیه در این گفت وگوی کوتاه میسر نیست. اما به طور خلاصه می توان گفت اکثر آنها واعظان غیر متعظ بوده اند. به این معنا که برای مثال اگر دم از دیدگاه های عرفانی و مردمی می زده اند، در بهترین شرایط معیشتی به سر می بردند. ولی آنچه در آثار خود مطرح می کردند، بر اساس زندگی توده مردم بوده است. بنابراین چنین روشی که می توان آن را به شترسواری همراه با خمیدگی تشبیه کرد، برای اهل نظر و مردمی که تفاوت این فکر و عمل را می دانستند، خوش آیند نبود و وقعی به آن نمی نهادند. برای مثال برخی را می شناسیم که در ولایات دیگر، شب ها در هتل های هفت ستاره می خوابند و روز را در دانشگاه های معتبر جهان برای دانشجویان از فقر و حدیث الفقر فخری سخن می گویند! این مشکلی ست که در جریان روشنفکری ما به شدت مشاهده می شود؛ به این معنا که به قول کلیم کاشانی، اگر کفش توده مردم چنان پاره است که به احوال زار ما می خندد، کفش فکری که از این مردم دفاع می کند، ساخت معروف ترین کارخانه های ایتالیاست. اما چنین تعریفی را در روشنفکران دیگر کشورها کمتر می بینیم. مثلا شخصیتی مثل برتراند راسل که امکانات مالی و اجتماعی فراوانی داشته، با گسترش سلاح اتمی در جهان به مبارزه برمی خیزد و در این مسیر مانند مردم عادی، در نهضتی که خود آن را به پا کرده بود، با لباس معمولی حاضر شده و کف خیابان می نشیند و نشان می دهد میان او و طبقه محروم و نیازمند آگاهی، تفاوتی نیست. درمیان آن دسته از شاعران ما که وجهی روشنفکرانه و اندیشمندانه در آثارشان نمودار است نیز چنین روشی کمتر دیده می شود. به این معنا که اگر از مسائل مردمی و تنگناهای اجتماعی و از کمرنگ شدن برخی از ارزش های اخلاقی سخن به میان می آید، خود آنان چنان نیستند که می نمایانند. برای مثال ما در چهره ای که با سرودن اشعار انتقادی مبین نگاه انتقادی او به برخی تفکرات بود، کمتر می یابیم که خود او نیز دارای چنین معیشتی باشد که مخاطب مورد نظرش است. البته نمی توان منکر شد که اشعار شاملو تا حد قابل توجهی در همین طریق است، یعنی بنای آن بر آگاهانیدن جامعه و بیداری چشم هاست اما وقتی زندگی و گذران ایام او را در طول فعالیت های فرهنگی اش بررسی می کنیم، درمی یابیم که به او نیز مانند برخی دیگر از چهره های ادبی، این نقد نیز وارد است.


احمد شاملو در ادوار مختلف حیات اش، آثار متعددی در حوزه های مختلف به جای گذاشته؛ از شعر تا ترجمه و.... از این حیث شاملو را چطور ارزیابی می کنید؟


شاملو را می توان به دینامی تشبیه کرد که مدام به دور خود می چرخیده تا سبک نوین شعرش را کامل کند. او در اکثر زمینه های فرهنگی تا حد در خور تحسینی تلاش کرده است. بارزترین آن ها کتاب کوچه است که به واقع می توان آن را چیزی در حد لغتنامه زنده یاد علی اکبر دهخدا دانست که برای تالیف چنین اثر عظیمی، رنج بسیار برد. دیگر اینکه سردبیری چندین نشریه فرهنگی ادبی معتبر مانند کتاب هفته که بعدها به کیهان هفته تغییر نام داد و همچنین مجله کوچه و کتاب جمعه نیز از جمله مشغولیات شاملو به شمار می رود. یکی از ابتکارات دیگر او، خواندن اشعار شاعران بزرگ زبان فارسی با صدای اثرگذار خود بوده که موجب بسط این آثار در میان مردم، به خصوص سبب آشنایی شعر فارسی (اعم از سبک قدیم و جدید) در میان نسل جوان شد. گیرایی بی آندازه صدای او سبب شد تا کسانی به این گمان بیفتند که می توانند همین طریق را برای مطرح کردن آثار خود به کار گیرند اما تجربه نشان داد که هیچ کدام از آن ها هرگز در سطح تولیداتی از این دست که شاملو عرضه کرده بود، نرسیدند. در میان راویان شعر فارسی، چهره هایی را می شناسیم که شعر را بسیار زیبا می خواندند؛ از آن جمله می توان به آذر پژوهش، روشنک، تقی روحانی و ریاضی یزدی اشاره کرد. ولی من براساس تجربه ای که در کار رادیو دارم، به جرات می توانم بگویم کسی تا کنون شعر فارسی را دل نشین تر و زیباتر از شاملو نخوانده است. تا بدان جا که حتی تجربه کرده ام کسانی که در خارج از کشور زندگی می کنند و کوچکترین اطلاعی از زبان فارسی نداشته و درنمی یافتند، با شنیدن شعرهای شاملو لذت می بردند.


شما تا کنون تحقیقات دامنه داری روی آثار شاملو داشته اید که نتایج آن نیز در دو کتاب به نام های شاملو و عالم معنا و بخش هایی از «فردوسی تا شاملو» درج کرده اید. به نظر شما آثار این شاعر فقید دارای چه سویه ها و ویژگی های خاصی ست؟


در آثار شاملو اندیشه های مختلفی بیان شده که می توان آن ها را حتی طبقه بندی کرد. مانند آنچه درباره عشق گفته، یا در باب مسائل اجتماعی و همچنین آنچه تحت عنوان شبانه ها سروده است. اما نکته مهمی در بررسی اندیشه های شاملو به اصطلاح مغفول افتاده. به عبارت دیگر منتقدان شعر معاصر که در آثار شاملو اندیشه گماشته اند، تصویری از او به دست داده اند که یکی از اساسی ترین حلقه های سلسله تاملات شاعرانه وی در آن مفقود است. یعنی کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده است که کسی از اینان در باب توجه دقیقی که او به مفاهیم مجرد و معانی معقول، به خصوص مابعدالطبیعه نشان داده، مطلبی پرداخته باشد یا حتی آن را به اختصار مطرح کرده باشد. برای مثال شاملو درخصوص مرگ، اشعار قابل توجهی دارد ولی کسی از این دیدگاه که او چه تصوری از مرگ داشته، چیزی ننوشته است. یا درمورد زمان که یکی از مسائل اصلی و پیچیده در فلسفه است، شاملو دیدگاه های مختلفی دارد که تا کنون کسی از این باب سخنی نگفته و اندیشه های شاملو را در مورد زمان نکاویده است. همینطور در مورد تاملاتی که درخصوص لحظه های شبانه داشته و نمونه هایی از این دست که پرداختن به هرکدام، بحثی طولانی در حد یک دفتر می طلبد.


امکانش هست که یکی دو مورد را به عنوان مثال برای ما و مخاطبان بشکافید؟


به عنوان نمونه او مانند اکثر عارفان ما به مرگ پیش رس (مرگی که پیش از فرارسیدن مرگ طبیعی رخ می دهد) قائل است. یعنی آدمی چنان خود را پالوده کند که گویی از جهان رفته و نگاهش به مسائل مادی بی تفاوت شود. یا برای مثال، درخصوص زمان، او همان نظری را دارد که به نوعی دیگر می توان در نظریه نسبیت انیشتین یافت. شاید برخی خیال کنند این قیاس، قیاسی مع الفارق است اما چنین ذهنیتی واقعا در اندیشه شاملو وجود داشته. در فرضیه نسبیت آمده که زمان نمی گذرد؛ بلکه ساکن است این ما هستیم که به دیدار رویدادها و اتفاقات می رویم. شاملو هم در شعر و حسرتی عینا همین مفهوم را بیان می دارد: من ایستاده بودم/ تا زمان/ لنگ لنگان/ از برابر بگذرد/ و اکنون/ در آستانه ظلمت/ زمان به ریشخند ایستاده است/ تا من اش/ از برابر بگذرم. یا در شعری با عنوان سه سرود برای آفتاب که به تاکید در آن می گوید: بیهوده مرگ/ به تهدید/ چشم می دراند/ ما به حقیقت ساعت ها/ شهادت نداده ایم. و جالب اینکه مولانا نیز در بیتی از مثنوی اندیشه ای مشابه را مطرح می کند: جمله تلوین ها ز ساعت خاسته است/ رَست از تلوین که از ساعت برست/ چون ز ساعت، ساعتی بیرون شوی/ چون نماند محرم بی چون شوی. بنابراین می توان نتیجه گرفت که دیدگاه های شاملو با اندیشمندان بزرگ تاریخ تفکر کشورمان و همچنین با متفکران پرآوازه جهان قابل بررسی تطبیقی است و او در حقیقت خمخانه ای ست که هنوز بسیاری از خم هایش را در نگشوده اند.


این خبر بسیار ناخوش آیندی ست که شاید نشأت گرفته از بی دقتی یا تنبلی محققان باشد. این آسیب تا چه حدی دامنه دار است؟


به هر حال این مشکلی است که اهل تحقیق در کشور ما به آن دچارند؛ به این معنا که هنوز چهره هایی مانند سهروردی، پورسینا، هادی سبزواری و بسیاری از شاعران و متفکران ایرانی به درستی شناخته نشده اند و هنوز در دانشگاه ها و پژوهشگاه ها که تعدادشان نزدیک به هزار است و همچنین در همایش ها سخن ها چنان تکراری و بی اثر است که کمتر کسی رغبت به حضور و شرکت در چنین مراسم هایی را احساس می کند. زیرا هنوز برای چهره هایی مانند رودکی و سنایی، همان مطالبی دنبال می شود که سال پیش از این مرحوم سعید نفیسی یا مدرس رضوی به آن پرداخته اند. و هیچ نکته تازه ای در این به اصطلاح تحقیقات و همایش ها به چشم نمی آید. از این روست که در مخازن دانشکده ها تعداد بیشماری پایان نامه ها با جلد زرکوب، غبار ایام بر آن ها نشسته و به دلیل حرف های تکراری که در آن ها آمده هیچ ناشری در خور نمی بیند که برای نشر آن ها سرمایه گذاری کند. دیگر کسی پایان نامه هایی مانند تاثیر مزدیسنا در ادب پارسی(پایان نامه شادروان محمد معین) نمی نویسد. از این روست که وقتی در چنان زمانی چهره ای مانند شاملو سربرمی آورد، مانند ابری ست که بر تشنه ای در کویری می بارد

bitakami123 : , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

برچسب ها : ,
امتیاز : 4 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در ساعت توسط علی احمدی | تعداد بازديد : 622 | |